همه ما با مفهوم کودک کار آشنا هستیم. بسیار راجع به این کودکان گفته شده و خوانده ایم و چه همایش ها و… که برای آنها برگزار شده و گاها اقداماتی هم صورت گرفته، اما متاسفانه همچنان این مسئله ادامه دارد و به نظر حل شدنی هم نیست.
ما قبلا مفهوم کودک کار سنتی را داشتیم. یعنی بچه هایی که برای امرار معاش یا هر علت دیگری در بیرون از منزل کار می کنند. اکثر این کودکان بد سرپرست یا بی سرپرست بوده و یا خانواده هایشان دارای مشکلات مالی هستند که این کودکان مجبور به کار می شوند.
اما الان گاهی بچه ها مجبور می شوند برای نمایش دادن خلا و عقده پدر و مادرها جلوی دوربین بیایند و آن کارهایی که پدر و مادرشان نتوانسته اند انجام دهند را نمایش دهند. این اتفاق به لطف فضای مجازی و خاصه اینستاگرام در حال رخ دادن است و جمع آوری دنبال کننده و… و در نهایت کسب شهرت و به تبع آن درآمد هدف اصلی است. به اعتقاد نگارنده این کودکان تفاوتی با کودکان کار ندارند، چرا که برای جبران خلا والدین مجبور به انجام هر کاری جلوی دوربین می شوند.
در این موارد گاها والدین مدیر برنامه های بچه هایشان می شوند و از این کار شهرت و ثروت کسب کرده و حتی در مباحث بین المللی نامی برای خود دست و پا می کنند. نمونه بارز آن کودک ورزشکاری است که همه ما با نام او آشناییم. کودک با استعدادی که حواشی بسیاری به واسطه پدرش در فضای مجازی ایجاد شد و حتی به نوعی وی طلبکار ورزشکاران و افراد معروف جامعه برای حمایت از پسرش شد!
در این میان آنچه قربانی می شود کودکی است. کودک در سنینی باید کودکی کند، از بازی با همسن و سالانش لذت ببرد. این اتفاق کودکی را از وی میگیرد، کودک از دنیای کودکیاش دور میشود و باید درگیر ماجراهایی بشود که خیلی با کودکیاش نزدیکی ندارد.
علت اصلی این اتفاقات ابن است که پدر و مادرها آرزوهای دست نیافته شان را در بچه هایشان جستجو می کنند.
متاسفانه خیلی اتفاقات بدی به صورت همه گیر در حال رخ دادن است. هشدار بزرگی برای جامعه است و اگر آگاه نباشیم این ماجراها ادامه دار تر و خطرناک تر هم می شود و حتما و قطعا یک جایی باید جلوی این قضیه گرفته سود تا بیشتر از این شاهد این اتفاقات نباشیم.
اکبر حیدرپور(روزنامه نگار و خبرنگار)