اکنون با نزدیکی به ۱۷ مرداد و روز خبرنگار اکثر همکاران من از دو دستگاههای اجرایی بیش از سایر نهادها گله مند هستند و البته متوقع ! چون در جریان این امر قرار گرفته اند که روز خبرنگار امسال به بهانه ی کرونا به اصطلاح ماست مالی شده است و از آنجایی که برگزاری مراسم روز خبرنگار به دلیل بحث جمعیت کان لم یکن تلقی می شود حداقل توقع این است که تقدیر روز خبرنگار با روشهای دیگری انجام شود و مدیران آن دو نهاد هم قطعا می دانند که اگر توان اصحاب رسانه در آرامش بخشی به جامعه استان نبود بسیاری از مدیران اکنون در صندلی و سمت خود جای نداشتند ، این آرامش بخشی در زمانی که استان با التهاب و بیم ناشی از کرونا قرار داشت ،شهروندان را ترغیب کرد که بحث پیشگیری و قرنطینه خانگی را در پیش بگیرند و بسیار هم موثر بود در حالیکه همگان می دانند که نقاط ضعف به چه میزان بوده و هست !!
از کجا بگویم که حتی رمقی برای گفتن و نوشتن هم نیست . این روزها همکارانم روزشمار رسیدن روز خبرنگارند ،روزی که نبود اش بهتر از بودنش است. وقتی روزی در تقویم سالانه مختص به فعالیتی که دارید وجود دارد شما امیدی دارید که به صورت معنوی و مادی مورد قدردانی قرار بگیرید.قدردانی مالی قطعا هیچوقت نمی تواند جوابگوی زحمات یک فرد در یک حوزه ی فعالیت خاص باشد اما می تواند تا حدودی باری از مشکلات اجتماعی و معیشتی افراد را پاسخ دهد.
می خواهم یک داستان واقعی اما تلخ را برایتان بازگو کنم خبرنگاران در بسیاری از نشریات و خبرگزاری ها و پایگاههای خبری حقوقی به طور ثابت دریافت نمی کنند و برخی از پایگاههای خبری و خبرگزاری ها (آنهایی که وضعشان خیلی خوب است یا وابستگی مالی به شخصی دارند ) به صورت حق التحریر ، تعداد کلمات خبر و حق الزحمه یا آفیش مراسم ،هزینه ی ناچیزی دریافت می کنند . عکاسان هم بابت گزارش تصویری معمولا باید به میزان شاتی که میزنند حق الزحمه دریافت کنند.این موارد را عنوان کردم که بگویم شغل ما اصحاب رسانه از بیرون دهن پر کن است خیلی از دوستان من تحت پوشش هیچ بیمه ی بازنشستگی و درمانی نیستند و اگر هم باشند توان پرداخت حق بیمه ی خود را ندارند .در دوران کرونا همکاران رسانه ای مکتوب تا پیش از اعلام تعطیلی روزنامه همه مستمرا در محل کار خود حاضر بودند آنهم در شرایطی که شهر در حالت نیمه قرنطینه قرار داشت و در صورت نداشتن وسیله نقلیه هیچ تاکسی در شهر فعال نبود و دوستان باید در صورت وجود تاکسی تلفنی با آن خود را به محل کار می رساندند آنهم با هزینه ی بالای کرایه های ایاب و ذهاب و عدم دریافتی از طرف نشریات و ارگانها.
از شرح حال خبرنگاران و عکاسان رسانه های مجازی که دیگر نگویم هر روز آفیش آنهم در مکان های پر خطر ،بسیاری از عکاسهای عزیز گیلانی در عمق خطر قرار داشتند ،دانشگاه علوم پزشکی گیلان تنها انتظارش از بچه های رسانه پوشش خبری و تصویری کادر درمان بود بدون در اختیار گذاشتن حتی یک ماسک و گان و ماده ضدعفونی کننده !!
بسیاری از خبرنگاران و عکاسان کرونا را از نوع خفیف و متوسط تجربه کردند و هزینه های بسیاری برای درمان خود صرف کردند و هنوز هم عوارضی دارند ، در این شرایط حتی یک تست رایگان کرونا را از این بچه ها دریغ کردند !!
معمولا دو بار در سال خبرنگاران مورد تقدیر قرار می گیرند یکی در روز خبرنگار و دیگری نزدیک عید نوروز.انتهای سال ۹۸ بسیاری از ادارات به جهت شیوع کرونا نیمه تعطیل و تعطیل شدند و از بحث تقدیر نیز تحت شعاع قرار گرفت. در گیلان معمولا از زمانی که من بیاد دارم کارت های هدیه سالهاست از رنج قیمت ۵۰ ،۱۰۰ و ۲۰۰ تومانی فراتر نرفته است .اوایل شروع کارم که اوضاع اقتصادی کشور بهتر بود گاهی برخی از نهادها ( به عنوان نمونه شورای شهر وقت رشت ) ربع سکه بهار آزادی هم میدادند! اما به مرور اوضاع به جای اینکه بهتر شود بدتر شد! و البته خبرنگاران نشریات آن زمان به ادارات دل نمی بستند بلکه جبران کسری مالی را با گرفتن رپورتاژ آگهی از کارخانجات ، بنگاههای اقتصادی و تولیدی جبران می کردند اما با به هم خوردن اوضاع اقتصادی و کاهش توان بخش خصوصی این امر نیز کمتر و کمتر شد و اکنون به جایی رسیده ایم که ارگان هایی که بابت رپورتاژ آگهی ،درج خبرها و اشتراک فاکتور قبول می کردند و یا تقدیرهای گاه به گاهی انجام می دادند آنهم کاهش یافته است و شاید باید بگویم که اوضاع رسانه ی گیلان در بین سایر استان از همه بیشتر خرابتر است .
برخی میگویند حجم و تکثر مجوزهای رسانه گیلان باعث این امر است و ارشاد نباید این میزان مجوز صادر می کرد اما به عقیده ی من رسانه های فعال گیلان انگشت شمارن و آنهایی که رسانه ی مستقل هستند حمایت یارانه ای خاصی از سوی وزارت ارشاد نمی شوند.در این آشفته بازار که وضعیت اقتصادی خود موجب دلزدگی اصحاب رسانه بود و کرونا هم مزید علت شد .
در این اوضاع خبرنگاران از دردهای همه نوشتند و بسیاری از آنها با هزینه های شخصی به خط تولید ماسک و توزیع آن پیوستند اما دریغ از اندک توجهی از نهادهای متولی.
اکنون با نزدیکی به ۱۷ مرداد و روز خبرنگار اکثر همکاران من از دو دستگاههای اجرایی بیش از سایر نهادها گله مند هستند و البته متوقع ! چون در جریان این امر قرار گرفته اند که روز خبرنگار امسال به بهانه ی کرونا به اصطلاح ماست مالی شده است و از آنجایی که برگزاری مراسم روز خبرنگار به دلیل بحث جمعیت کان لم یکن تلقی می شود حداقل توقع این است که تقدیر روز خبرنگار با روشهای دیگری انجام شود و مدیران آن دو نهاد هم قطعا می دانند که اگر توان اصحاب رسانه در آرامش بخشی به جامعه استان نبود بسیاری از مدیران اکنون در صندلی و سمت خود جای نداشتند ، این آرامش بخشی در زمانی که استان با التهاب و بیم ناشی از کرونا قرار داشت ،شهروندان را ترغیب کرد که بحث پیشگیری و قرنطینه خانگی را در پیش بگیرند و بسیار هم موثر بود در حالیکه همگان می دانند که نقاط ضعف به چه میزان بوده و هست !!
از آنجایی که خبرنگار نیز جزیی از همین مردم و اجتماع است به کار خود عشق می ورزد چون انعکاس هر موضوع و گشودن هر گره ای از مردم ،وی را در برابر وجدان خویش خشنود می سازد و واقعا نیازی به پیام های تبریک کلیشه ای روز خبرنگار ندارد و شعار سر دادن مسوولین را به خوبی می فهمد و گوشش از این حرفها پر است !
در هر صورت قصه زیاد است و اصحاب رسانه با هر کدام از این قصه های پر غصه در این راه موی سپید میکنند و شاید به جرات بگوییم که اگر چه این شغل مانند کار در معدن سختی و فرسودگی جسمی ندارد اما خستگی روحی را سبب میشود که تنها دلیلش نوشتن های بی ثمر و گفتن های بی اثر است چون کسانی در صندلی مسوولیت قرار دارند که گوش شنوایی ندارند !!
دوستان عزیزم من به شخصه از تمامی زحمات شما در طول سال در سرما و گرما و در طول دوران کرونا تشکر می کنم.
از همکاران بانوی خودم که می دانم در کنار مسوولیت همسری ،مادری و زندگی ،کار خود را با دقت و وسواس انجام می دهند.
از تمام همکاران عکاسم که لحظه های تلخ حوادث ،مرگ و شادی را شات می زنند.
از فعالان درون تحریریه ها که استرس بیش از اندازه را برای رسیدن یک روزنامه به چاپ یا بارگذاری یک گزارش تصویری و خبر در سایت برای انعکاس سریع تحمل می کنند.
و از تمامی همکارانی که قلم شان مستقل و گویاست بدون جهت گیری ناصواب و تنها بر پایه صداقت و درستی قدردانی می کنم.
روزتان پیشاپیش مبارک